مردی در راه بازگشت به خانه بود که
در خیابان کودک فقیری را دید که غذایش را با سگی گرسنه تقسیم می کند .
نزدیک رفت و پرسید :
چرا غذایت را ، به این حیوان نجس میدهی ؟
کودک سگ را بوسید و گفت :
از نظر من هیچ حیوانی نجس نیست ..
اگر من کمکش نکنم میمیرد
مرد گفت :
سگ بی خانمان در همه جا وجود دارد
آیا تو میتوانی همه آنها را از مرگ نجات دهی؟
آیا تو میتوانی جهان را تغییر دهی؟
پسر نگاهی به سگ کرد و گفت :
" کاری که من برای این سگ میکنم ، تمام جهانش را تغییر می دهد !! "
این سگ نه خانه دارد،نه غذا دارد،هیچکس را ندارد